جدول جو
جدول جو

معنی فندق زنان - جستجوی لغت در جدول جو

فندق زنان
بشکن زنان
تصویری از فندق زنان
تصویر فندق زنان
فرهنگ فارسی عمید
فندق زنان(فَ دُ زَ)
در حال فندق زدن. در حال بشکن زدن:
فلک فندق زنان در عهد پیری
به صیتش رقص دوران مینماید.
شرف شفروه (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
فندق زنان
در حال فندق زدن: فلک فندق زنان در عهد پیری بصیتش رقص دوران می نماید (شرف شفروه رشیدی بها)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ دَ / دِ زَ)
در حال خندیدن. (یادداشت بخط مؤلف) :
جام ز عشق لبش خنده زنان شد چو گل
وز لب خندان او بلبله بگریست زار.
خاقانی.
خنده زنان چو زنگیان ابر ز روی اغبری.
خاقانی.
خنده زنان از کمرش لعل ناب.
نظامی.
تو خنده زنان چو شمع و خلقی
پروانه صفت در احتراقت.
سعدی.
گفتم آه از دل دیوانۀ حافظ بی تو
زیر لب خنده زنان گفت که دیوانۀ کیست.
حافظ.
، مسخره کنان. تمسخرکنان
لغت نامه دهخدا
(دُ گَ دی دَ)
آن باشد که دست چپ را مشت کرده و سرانگشت سبابۀ دست راست را به نوعی مابین انگشت وسطی و سبابۀ دست چپ زنند که از آن صدا برآید، چنانکه در میان لولیان و مطربان مستعمل است. (آنندراج). بشکن زدن. رجوع به فندق زنان شود
لغت نامه دهخدا
آن باشد که دست چپ را مشت کنند و سر انگشت سبابه دست راست را بنوعی بین انگشت سبابه و وسطای دست چپ زنند که صدایی از آن برآید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فندق زدن
تصویر فندق زدن
((~. زَ دَ))
بشکن زدن، با انگشتان دست صدا درآوردن
فرهنگ فارسی معین